شرمنده ام که مشک ابالفضل پاره شد
زبانحالی از بی بی ام البنین با خانم زینب کبری سلام الله علیهما
شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت
آتش گرفت باغ گل لاله در برت
شرمنده ام که مشک ابالفضل علیه السلام پاره شد
شرمنده ی رباب شد و کام اصغرت
مهلت نداد عمود به قولش وفا کند
عباس علیه السلام من که آب شد از آه آخرت
زینب حلال کن پسرم را، حلال کن
قسمت نشد صدات کند چون برادرت
دست شکسته خون ز دو چشمان خون گرفت
خیلی شدم دوباره بدهکار مادرت
ای من فدای ناله ی روی بلندی ات
شرمنده ام که رفت ز دستت برادرت
سم ستور قسمت آن جسم پاک شد
بالای نیزه رفت سرش در برابرت
عباس علیه السلام رفت و آتش لشکر بلند شد
آتش گرفت چادر و دامان و معجرت
وحید محمدی
غزلی دیگر: ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم فروردین ۱۳۹۵ ساعت 1:8 توسط وحید محمدی
|