زینب سوار ناقه ی عریان ... خدایا ...
لب تشنه ها ما بین دو دریا ... سه نقطه
سرهایشان از تن جدا امّا ... سه نقطه
تن ها به روی خاک و سرهای دلیران
رفته است روی نیزه ها بالا ... سه نقطه
حتی برای بوسه ی زینب نمانده
در پیکر ارباب ما یک جا ... سه نقطه
حتّی تصور کردنش سخت است، امّا
بین حرامی ها زنی تنها ... سه نقطه
آتش گرفته چادر دردانه ها را
معجر برای بانوان حتّی ... سه نقطه
زینب سوار ناقه ی عریان ... خدایا
از کربلا تا کوفه، کوفه تا ... سه نقطه
حتماً ز پا افتاده یک طفل سه ساله
با سیلی و با تازیانه با ... سه نقطه
از کربلایش سخت تر شام بلا بود
در کربلا غم بود، در آنجا ... سه نقطه
بزم شراب است و زنانش پشت پرده
اما عزیز حضرت زهرا ... سه نقطه
وحید محمدی
+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۵ ساعت 16:13 توسط وحید محمدی
|