مادرت یک روز من را کربلایی می کنی
بنده ام پس بیشتر من رو به مولا می کنم
تشنه هستم پس همیشه رو به دریا می کنم
روضه گردم آبرویم را به خوبانت بخر
هی خودم را بین خوبان شما جا می کنم
در هیاهوی گناه شهر هی گم می شوم
من خودم را در میان روضه پیدا می کنم
چشم می بندم به سوی تو سلامی می دهم
چشم هایم را میان صحن تو وا می کنم
بی اراده هر زمان که آب می بینم حسین
یاد مشک پاره ی عباس سقا می کنم
تا که می گویم حسین زهرا دعایم می کند
گریه با غم ناله های اشک زهرا می کنم
مادرت یک روز من را کربلایی می کنی
حاجتم را من فقط از او تمنّا می کنم
وحید محمدی
کانال انتشار اشعار و سبک های مداحی
ورود از لینک زیر
+ نوشته شده در چهارشنبه دهم شهریور ۱۳۹۵ ساعت 18:26 توسط وحید محمدی
|