حرفی که دارم با شما گفتن ندارد

 این حرف های بی صدا گفتن ندارد

 

 این دردها درمان ندارد غیر وصلت 

این غصّه ی بی انتها گفتن ندارد

 

 چشم گنهکار من و دیدار رویت

 دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد

 

 هر بار توبه کردم و هر بار ... بگذر

 این ماجرای توبه ها گفتن ندارد

 

 آقا اگر کاری برایت کرده باشم

 باشم اگر بی ادعا، گفتن ندارد

 

 هر صبح و شب گریان غمهایت نبودیم

 حال دل این بی وفا گفتن ندارد

 

 آقا خودت یک کربلا روزی من کن

 اصلاً فراق کربلا گفتن ندارد

 وحید محمّدی