یاد میخ و در و دیوار و فشار . . .

همه شب را به دعا سر کردی

شهر را جمله منوّر کردی

 

با نفس های لبالب عطرت

خانه را تا که معطّر کردی ،

 

ناگهان آتش ظلم آمد و تو

قصّه را قصّهء مادر کردی

 

یاد میخ و در و دیوار و فشار

چشم دریا شده را تر کردی

 

با زمین خوردن خود در پی اسب

یاد عبّاس دلاور کردی

 

عرق سرد جبینت می گفت

یاد دردانهء پرپر کردی

 

می شد از زخم دو دستت فهمید

یاد تنهایی حیدر کردی

 

چهارشنبه 6 / 6 / 92

1:30

گریه کن مادر تو زهرا بود . . .

وسط شهر نبی غوغا بود

روضه در قامت عاشورا  بود

 

همه جا بوی مصیبت می داد

باز هم فصل غم دنیا بود

 

روضه خوان بود دل بی تابت

گریه کن مادر تو زهرا بود

 

خانه آل علی بود که باز

شعلهء آتش در بالا بود

 

زن و فرزند تو در خانه و ترس

در نگاه همگی پیدا بود

 

کف پایت همه تاول زده بود

حرف از دخترکی تنها بود

 

دختری که همه جا دنبال

نیزه داران سر بابا بود

چهارشنبه 6 / 6 / 92

1:50

کربلا ، خیمه ، معجر و آتش . . .

قامت آسمان خم است امشب

دل عالم پر از غم است امشب

 

از دو دیده به وسعت دریا

خون ببارم اگر کم است امشب

 

چشم کم سوی مادرم زهرا

خیسِ باران نم نم است امشب

 

داغ سنگین سینهء زهرا

مثل داغ محرّم است امشب

 

هر کسی روضه آمده حتماً

نامه دارد که محرم است امشب

 

خانهء پیرمرد شهر نبی

هدف سیل ماتم است امشب

 

دست بسته که برد آقا را

باز خون کرد قلب زهرا را

 

باز هم قصّهء در و آتش

ماجرای کبوتر و آتش

 

باز امشب به یاد می آید

واژه های در و پر و آتش

 

مثل آن روزهای دلتنگی

قصّهء تلخ مادر و آتش

 

حیدر و چشم های بارانی

مانده در کار همسر و آتش

 

پیرمرد و سر نپوشیده

چشم از غصّه ها تر و آتش

 

در مدینه در و پر و آتش

کربلا ، خیمه ، معجر و آتش

 

زخم های دلش امانش برد

دم آخر عطش توانش برد

دوشنبه 21 / 5 / 92

4 شوال 1434

ساعت 17 : 2

شهر را طاقت دیدار نبود . . .

اولین حادثه این بار نبود

ولی انگار که تکرار نبود

 

صحنه انگار شبیه آن روز . . .

شهر را طاقت دیدار نبود

 

وقتی آمد که تو تنها باشی

نیمه شب بود و تو را یار نبود

 

در دل ابن ربیع نامرد

رحم و مردانگی انگار نبود

 

من بمیرم که برایت آقا

فرصت بستن دستار نبود

 

خوب شد وقت عبورت از در

حرفی از تیزی مسمار نبود

 

لااقل وقت عبور از کوچه

شادی و هلهله در کار نبود

 

سر تو روی نی و ناموست

سر هر کوچه و بازار نبود

چهارشنبه 6 / 6 / 92

2:25