تحویلم بگیر

مناجات با امام زمان (عج)
و گریزی به مصائب امام حسن مجتبی (ع)

گرچه هستم پست و بی مقدار تحویلم بگیر
خواهشی دارم بیا این بار تحویلم بگیر

اهل دنیا که مرا بد جور دور انداختند
من زمین خوردم، خودت ای یار تحویلم بگیر

یوسف مصری و من هم دست خالی آمدم
آمدم اما سر بازار، تحویلم بگیر

به همه گفتم که من هم نوکرت هستم، نکن
نسبتم را با خودت انکار، تحویلم بگیر

کم که یادت می کنم تو بیشتر یادم بکن
باز هم منت سرم بگذار، تحویلم بگیر

آبروی نوکرت را حفظ کن ای با وفا
پیش مردم دست کم یک بار تحویلم بگیر

از تو خیر دائم و از ما به تو شر می رسد
گرچه دائم دادمت آزار، تحویلم بگیر

جان آقایی که برد از کوچه تا خانه خودش
مادرش را با دو چشم تار... تحویلم بگیر

وحید محمدی
۲۳ مهر ۹۹

خدا نکرده دلم را به این و آن ندهی

اگر به حال دل خسته ام توان ندهی
اگر که اشک بصر را به من روان ندهی

به وقت یوم حسابم، حساب من پاک است
اگر که صبح قیامت به من امان ندهی

هزار توبه شکستم ولی حواسم نیست
برای توبه تو شاید دگر زمان ندهی

بزن ولی جلوی چشم بندگانت نه
مرا به خلق خودت اینچنین نشان ندهی

اگر بدم تو ولی خوب باش و خوبی کن
حواله ام به سر کوی این و آن ندهی

زبان و غیبت و حال دعا؟ تو حق داری
اگر دعای مرا ره به آسمان ندهی

همیشه بند دلم را گره زدم به حسین
خدا نکرده دلم را به دیگران ندهی

من آخر از سر این ضطراب می میرم
اگر دوباره حرم را به من نشان ندهی

...
فدای دست کریمت نمی شد آقا جان
نگین دست خودت را به ساربان ندهی؟

وحید محمدی

۹۹/۱/۱۵

بزن ولی جلوی چشم بندگانت نه

اگر به حال دل خسته ام توان ندهی

اگر که اشک بصر را به من روان ندهی

به وقت یوم حسابم، حساب من پاک است

اگر که صبح قیامت به من امان ندهی

هزار توبه شکستم ولی حواسم نیست

برای توبه تو شاید دگر زمان ندهی

بزن ولی جلوی چشم بندگانت نه

مرا به خلق خودت اینچنین نشان ندهی

اگر بدم تو ولی خوب باش و خوبی کن

حواله ام به سر کوی این و آن ندهی

زبان و غیبت و حال دعا؟ تو حق داری

اگر دعای مرا ره به آسمان ندهی

همیشه بند دلم را گره زدم به حسین

خدا نکرده دلم را به دیگران ندهی

من آخر از سر این ضطراب می میرم

اگر دوباره حرم را به من نشان ندهی

...

فدای دست کریمت، نمی شد آقا جان

نگین دست خودت را به ساربان ندهی؟

 

وحید محمدی

۹۹/۱/۱۵

بگو می بخشی ...

شعر مناجات با خدا
گریز به روضه حضرت عباس علیه السلام

آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی
با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی

چشم امید مرا تار نکن یا الله
باز هم حضرت غفار، بگو می بخشی

کار ما را نگذاری تو به آن آخر وقت
اولین لحظه ی دیدار، بگو می بخشی

با بدهکار خودت باز مدارا کن، آه
طلبت را به بدهکار، بگو می بخشی

تا که آب از سر من رد نشده کاری کن
مثل آن توبه ی هر بار، بگو می بخشی

من خودم آمده ام، فاش بگویم خجلم
سر به زیر آمدم ای یار، بگو می بخشی

دم افطار فقط یاد لب عطشانم
به همان روضه ی افطار، بگو می بخشی

قسمت می دهم اینبار به عباس علی
به دو تا دست علمدار، بگو می بخشی

وحید محمدی


۹۸/۲/۲۰

هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده

اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم
خیلی برای بندگی همت ندارم

اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم
چشمی برای دیدن عبرت ندارم

امروز و فردا می کنم هنگام توبه
حالی برای ترک معصیّت ندارم

ارزان خودم را باختم در دار دنیا
اما حواسم نیست من قیمت ندارم

افتادم اما باز دستم را گرفتی
جایی به جز این خانه من عزت ندارم

وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است
چیزی برای خانه ی غربت ندارم

باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است
چشم امیدی جز به این رحمت ندارم

وقتی حسین بن علی را دوست دارم
از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم

شب های جمعه مادری قامت خمیده
هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده

وحید محمدی

دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد

این زندگی بی روضه‌ها لطفی ندارد
دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد

تا کربلایت هست بین سینه زن‌ها
طوف حرم، سعیِ صفا لطفی ندارد 

دردم تویی، درمان تویی، آقای عالم
بی تربتت حتی شفا لطفی ندارد

باید برای نوکری خالص شد ارباب
این نوکری با ادعا لطفی ندارد

من مدعی عشق بودم تا که بودم
این ادعا بی ابتلا لطفی ندارد

تا یک قدم سوی تو نزدیکم نیارد
میدانم اصلا اشک ما لطفی ندارد

وقتی میان روضه ها حرف سه ساله است
این گریه های بی صدا لطفی ندارد

بابا رسید از طشت و دختر ناله می زد:
دیر آمدی ای با وفا … لطفی ندارد

حالا که چشمانم نمی بیند رسیدی
ای با وفا حالا چرا؟ … لطفی ندارد

دیر آمدی این آمدن بابای خوبم
حالا که افتادم ز پا لطفی ندارد

وحید محمدی

 

برای دریافت سبک های مداحی به کانال مراجعه فرمائید.

لینک کانال

وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است

با شما حال خراب دل ما خوب تر است

وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است

 

نیمه شب ها وسط نافله، گریانم کن

سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است

 

همه ی زندگی ام لذّت این نوکری است

من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است

 

ما نرفتیم پی غیرِ تو ارباب کرم

برسد از تو به ما خیر و عطا خوب تر است

 

تو مریضم کنی و باز شفایم بدهی

برسد از طرفت درد و دوا خوب تر است

 

نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع

همه خوبند ولی کرببلا خوب تر است

 

باز دلتنگ دو رکعت دمِ بالای سرم

زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوب تر است

 

پای شش گوشه زیبای تو هستیم انگار

وسط روضه ی تو حال گدا خوب تر است

 

به خدا گریه ی ما از سَرِ بی تابی نیست

گریه بر داغ دل خسته ی ما خوب تر است

 

اربعینی نرسم پیش تو دق خواهم کرد

اربعین کرببلا از همه جا خوب تر است

 

این همه راه بیایی وسط جمعیت

نرسد هیچ صدایی به صدا خوب تر است

 

ولی ای کاش که گودال کمی خلوت بود

بگذارند زمین جسم تو را خوب تر است

 

کاش قدری پسر سعد تحمّل می کرد

پیش زهرا نشود رأس، جدا خوب تر است

 

لااقل از جلو ای کاش جدا می گردید

گر نبرّند سری را ز قفا خوب تر است

وحید محمدی

 

لینک کانال اشعار و سبک ها در بالای صفحه

با آی دی همین وبلاگ

گریان روضه های توأم یابن فاطمه

گریان روضه های توأم یابن فاطمه
دلبسته ی هوای توأم یابن فاطمه


جز عشق تو به درد دل من دوا نبود
سرخوش از این دوای توأم یابن فاطمه


خیر کثیر ما به خدا گریه بر شماست
ممنونِ این عطای توأم یابن فاطمه


بیمار می شوم که تو تربت به من دهی
در حسرت شفای توأم یابن فاطمه


هر صبح و شام بر غم تو گریه می کنم
دلخونِ ماجرای توأم یابن فاطمه


زهرا گرفت دست مرا، سینه زن شدم
سینه زنِ عزای توأم یابن فاطمه


آب و گل دل همه ی ما ز کربلاست
دلتنگِ کربلای توأم یابن فاطمه


لب تشنه ی غریبِ بدونِ کفن، حسین
گریان روضه های توأم یابن فاطمه

وحید محمدی

سبک های ویژه محرم 96 را در کانال دریافت کنید

لینک کانال در بالای صفحه

با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی


برای شب لیلة الرغائب
با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی
با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی
با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط
این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی
من گرفتار دل بیمارم و حالم بد است
تو پرستاری و با بیمار خوبی می کنی
روز و شب با اینکه من، ای مهربانِ من، تو را
می دهم با هر گناه آزار، خوبی می کنی
بنده ات را آب کردی اینقَدَر خوبی نکن
می شوم گستاخ تر، هر بار خوبی می کنی
کوچه گردم، می کنم بازارتان را گرم تر
بین مردم می زنم هی جار ...، خوبی می کنی
آمدم امشب به من حال مناجاتی دهی
من شنیدم با دل بیدار خوبی می کنی
من شنیدم صبح محشر از میان خلق، با
گریه کن های در و دیوار، خوبی می کنی
صبح محشر با همه گریه کنان روضه ی
رفتن زینب سرِ بازار ... ، خوبی می کنی