رسید فصل بهار و بهار ما نرسید

مناجات با امام زمان عج
در آغاز سال جدید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رسید فصل بهار و بهار ما نرسید
بهار عمر گذشت و نگار ما نرسید

کجاست مرهم غم های بی شمار علی
دوای زخم دل داغدار ما نرسید

به شوق دیدن رویش به صبح خیره شدیم
چقدر خیره شدیم و سوار ما نرسید

کجاست نور امید نجات این عالم
کجاست صبر و قراری، قرار ما نرسید

چقدر چله گرفتیم تا ببینیمش
ولی به منزل مقصود بار ما نرسید

هزار حرف مگو بین سینه بود و کسی
به داد این دل بیمار و زار ما نرسید

چقدر گریه نوشتیم پای غربت او
چقدر گریه نوشتیم... یار ما نرسید

به جد بی کفنش می کنم توسل، چون
به جز حسین کسی هم به کار ما نرسید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فدای گریه ی آن مادری که می فرمود:
دو قطره آب به این شیرخوار ما نرسید

وحید محمدی
۲۹ اسفند ۱۴٠۱

ای کاش تمام سال را می ماندی


ای ماه خدا رفتی و بی تاب شدم
چون ماهی دور مانده از آب شدم
ای کاش تمام سال را می ماندی
تو رفتی و من دوباره در خواب شدم

رسول خدا(ص)
اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند آرزو می‌کند که سراسر سال رمضان باشد.

گدا را عفو کن

 

سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن

دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن

بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن

دست خالی آمدم، با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن

پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن

جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن

من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن

بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن

جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن

 

وحید محمدی

ای ماه خدا

ماه رمضانای ماه خدا رفتی و بی تاب شدم

چون ماهی دور گشته از آب شدم

ای کاش تمام سال را می ماندی

تو رفتی و من دوباره در خواب شدم

 

 

++ اگر بنده ی خدا ارزش ماه رمضان را می دانست آرزو می کرد همه ی سال رمضان باشد .

                                                                                بحار الانوار جلد ۹۳ صفحه ی ۳۴

بقلب زینب الصبور

خدای خوب و مهربون

خالق هفت تا آسمون

به کام بنده هات بازم

مزّه ی عفو رو بچشون

ادامه نوشته