نشست سایه ی دستی سیاه بر رویت

علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت

دری شکست در آن دم، فتاد بر رویت

شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید

رسید آتش نمرودیان به گیسویت

جراحتی است به روی پرت از آن ایام

نشانه ای ز ملاقات میخ و پهلویت

"هوا ز جور مخاف چو قیرگون گردید"

نشست سایه ی دستی سیاه بر رویت

سه ماه روی گرفتی درون خانه ی خود

ندید دیده ی مولا جمال دلجویت ...

 

وحید محمدی

https://telegram.me/beithayesookhte

 

بخورد یا نخورد ...

نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد

یا به دیوار از آن سو بخورد یا نخورد،

این در سوخته حتما به زمین می افتد

لگدی بین هیاهو بخورد یا نخورد

دست بالا برود روضه به پا خواهد شد

حال بر صورت بانو بخورد یا نخورد

زنده می ماند اگر این نوک سنگین غلاف

فرقش این است به بازو بخورد یا نخورد

بعد از این فرق ندارد به خدا حال علی

خانه بی فاطمه جارو بخورد یا نخورد

 داغ محسن به دل آل علی خواهد ماند

نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد

 

وحید محمدی

 

https://telegram.me/beithayesookhte