و الشّمر جالسٌ نفس انبیا گرفت

خورشید تیره گشت و دوباره هوا گرفت

دارد تمام عرش خدا می خورد زمین

 و الشمر جالسٌ همه عالم عزا گرفت

 والشمر جالسٌ همه جا زیر و رو شده

 خنجر به روی حنجر آقای ما گرفت

 و الشمر جالسٌ تن صد چاک روی خاک

 و الشمر جالسٌ نفس مصطفی گرفت

 زهرا کنار گودی گودال آمده

 و الشمر جالسٌ دل خیرا لنسا گرفت

 و الشمر جالسٌ سر او را گرفت و بعد ...

 زینب به روی تل دم وا احمدا گرفت

 زینب به روی تل به سر و سینه می زند

 آنقدر ناله زد نزنیدش، صدا گرفت

 وحید محمدی