به نام نامی زهرا ...

شعر مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
شعر ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها


به نام نامی زهرا به نام مادرها
سلام ما به امام تمام مادرها
که فاطمه است همیشه امام مادرها
به لطف فاطمه هستم غلام مادرها

غلام خانه ی زهرا حسابمان کردند
برای نوکری اش انتخابمان کردند

هزار شکر، نوشتند نوکرش باشیم
هزار شکر که گفتند قنبرش باشیم
گدای خانه ی او تا به آخرش باشیم
اجازه داد به ما، حلقه ی درش باشیم

به روی شانه ی خود دست رحمتی داریم
غلام فاطمه ایم و چه عزتی داریم

بهشت زیر قدم های مادرانه ی اوست
بهشت گوشه ی دنجی ز آشیانه ی اوست
بهشت زمزمه های شب و شبانه ی اوست
بهشت گرمی نان و تنور خانه ی اوست

قسم به گردش دستاس و گرمی نانش
نشسته ایم سر سفره های احسانش

تنور عالمیان گرم شد به برکت او
شدند خلق، خلائق همه به علت او
قسم به شوکت زهرا، قسم به عزت او
به عرش و فرش می ارزد فقط دو رکعت او

سلام ما به قیام و قعود و یا رب او
سلام ما به قنوت و به سجده ی شب او

ز نور خنده ی زهرا زمین منور شد
ز عطر نان تنورش زمان معطر شد
به لطف بردن نامش شراب، کوثر شد
به یمن مقدم او حالمان که بهتر شد،

خدا به برکت زهرا پناهمان بخشید
به حب فاطمه، مولا گناهمان بخشید

به حب فاطمه اینجا که راهمان دادند
ثواب کوه به یک ذره کاهمان دادند
به زیر چادر زهرا، پناهمان دادند
برات اشک به غم های شاهمان دادند

شدیم گریه کن، روضه ی حسین و حسن
یکی بدون حرم شد، یکی بدون کفن ...

وحید محمدی
۲ بهمن ۱۴۰۰
 

هر مادری که ام ابیها نمی شود

باران شروع شد، همه جا را صدا گرفت
پس کوچه های قلب محمد صفا گرفت
نوری وزید در وسط کوچه های شهر
عطری شبیه سیب بهشت خدا گرفت
گل کرد روی فاطمه بر روی مصطفی
جبریل روی دستِ قنوتش دعا گرفت
آرامشی به وسعت دریای مادری
دامان سبز مادر آئینه را گرفت

هر مادری که ام ابیها نمی شود
هر دختری که حضرت زهرا نمی شود

باران آیه آیه ی کوثر شروع شد
اعجاز ذکر ربک وانحر شروع شد
از این «لما خلقتکما» می رسم به عشق
خلقت به عشق حضرت مادر شروع شد
قنبر رسید پشت در بیت فاطمه
شاهانه نوکرانه ی قنبر شروع شد
وقتی رسید قصه به تفسیر فاطمه
آیات دهر و قدر، پس از سر شروع شد

هر مادری که ام ابیها نمی شود
هر دختری که حضرت زهرا نمی شود

آمد بهشت ناب محمد لقب گرفت
دار و ندار حضرت احمد لقب گرفت
کوثر نزول کرد و به دنیای ما رسید
یعنی همینکه فاطمه آمد لقب گرفت
از ابتدا به برکت آیات کوثری
دریای لطف و رحمت بی حد لقب گرفت
شکر خدا که شهرت ما فاطمی شده
هر کس ز عشق فاطمه دم زد، لقب گرفت

هر مادری که ام ابیها نمی شود
هر دختری که حضرت زهرا نمی شود

آمد برای شیعه بهشت آرزو کند
خود را برای دین خدا آبرو کند
ام النبی است فاطمه، چندان عجیب نیست
با جبرئیل مثل پدر گفتگو کند
او کوثر است و آب وضویش بهشتی است
باید ز جام ساقی کوثر وضو کند
از مظهر کرامت و ایثار عجیب نیست
هفتاد بار چادر خود را رفو کند

هر مادری که ام ابیها نمی شود
هر دختری که حضرت زهرا نمی شود

آمد که عشق و شور و شعف را نشان دهد
معنای شعر و شور و شرف را نشان دهد
چادر به سر گرفته چنان گوهر وجود
تا حکمت وجود صدف را نشان دهد
شد مادر تمامی در راه مانده ها
تا در مسیر عشق هدف را نشان دهد
همپای زائران سفرهای اربعین
آمد به شیعه راه نجف را نشان دهد

هر دختری که حضرت زهرا نمی شود
هر مادری که ام ابیها نمی شود

ما تشنه ایم، تشنه ی یک جرعه کوثریم
قنبر نه بلکه خاک قدم های قنبریم
تا روز حشر نوکر این خانواده ایم
حاجت به جز به محضر مادر نمی بریم
تا زنده ایم خاک قدوم محمدیم
با این حساب از همه ی عالمی سریم
ما را چه کار با می و جام و شراب و حور
فردای حشر مست تماشای حیدریم

هر دختری که حضرت زهرا نمی شود
هر مادری که ام ابیها نمی شود

وحید محمدی

آبرو بر عفاف می بخشد ...

💐با تبریک ولادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها💐

دارد ام الوقار می آید
خوشی روزگار می آید
کوثر از چشمه سار می آید
برکت بی شمار می آید
با قدم های غرق بارانش
عطر و بوی بهار می آید
مثل باران زلال می بارد
مثل گل با وقار می آید
سایه لطف اوست گسترده
برکت این دیار می آید
دارد این خلقت خدایی را
عزت و اعتبار می آید
دختری از سلاله ای روشن
دختری ریشه دار می آید
نور چشم خدیجه کبری
مصطفی را قرار می آید
دختری که نبی به مادریش
می کند افتخار می آید
دختری که خدا خودش گفته:
به شهِ تک سوار می آید
دختری که برای همسری
صاحب ذوالفقار می آید
همسری که برای دفع خطر
از علی، پایِ کار می آید
همسری که به یاری رهبر
وسط کارزار می آید
محور اهل بیت می آید
مادر این تبار می آید
مادر یازده ولی خدا
مادر انتظار می آید
مادری که به دامنش شیری
مثل زینب به بار می آید
دست رد که نمی زند هرگز
با گداها کنار می آید
به خدا صبح محشر کبری
حب زهرا به کار می آید

پیرهن در زفاف می بخشد
آبرو بر عفاف می بخشد ...

متن کامل شعر را در ادامه مطلب بخوانید

+++سایر اشعار+++

مادری مانند زهرا داشتن

کیستی تو که خدایت به تماشا آمد ...

ادامه نوشته

خورشید می دمید ز کنج عبای تو

ای لنگر ثبات زمین و زمان علی
ای آشناتر از همه بر آسمان علی
دریای لطف و مرحمت بی کران علی
جانم فدای نام تو، جان جهان علی
ای دلنشین ترین دم هر صبح جبرئیل
ای جرعه نوش باده ی صهبای سلسبیل


ای عرش و فرش خاک کف پات یا علی
بال فرشته فرش قدم هات یا علی
فصل الخطاب لحظه و ساعات یا علی
آمد دوباره عاشق رسوات یا علی
آنکس که نام سبز تو را بو تراب کرد
من را غلام خانه ی حیدر خطاب کرد


مثل غلام خانه ی حیدر نمی شوم
هستم ولی شبیه به قنبر نمی شوم
امّا بریده از دم این در نمی شوم
شرمنده ی عنایت مادر نمی شوم
امشب دهید لقمه ی نانی فقیر را
آقا بگیر زیر پر این اسیر را


من آمدم دوباره مسلمان کنی مرا
مهمان سفره ی نمک و نان کنی مرا
یا که نوازشی چو یتیمان کنی مرا
اصلا چه می شود که تو سلمان کنی مرا
ای انتهای هر چه غزل ابتدای تو
مولای آسمان و زمین جان فدای تو


این حس ساده در دل من حس نوکری است
این عشق فرق می کند این عشق مادری است
به به چه بارگاه و ضریح منورّی است
هر کس که رفته گفته نجف چیز دیگری است
 چشم تمام شهر که درگیر خواب شد
اشکت چکید و خاک نجف درّ ناب شد


 خورشید می دمید ز کنج عبای تو
وا شد به اوج صحنه ی معراج پای تو
وقتی خدا سرود به لحن صدای تو
آن دم "یکاد" خواند نبی هم برای تو
 با صوت دلنشین تو احمد خطاب شد
یعنی که جانشین نبی انتخاب شد


ای رد پای خشم خدا در نگاه دو
ای آفتاب خیره به انوار راه تو
خورشید سر سپرده ی سرخ سپاه تو
هفت آسمان و هفت زمین در پناه تو
باران شو و به صحن دلم بی امان ببار
از پشت کوه بار دگر شمس را بیار


وقتی که حرف فاطمه و بوتراب شد
لبخند زد ، دعای شما مستجاب شد
زیباترین سوال بدون جواب شد
خانه پر از طراوت سیب گلاب شد
پرواز عشق هر دو کبوتر شروع شد
تفسیر آیه آیه ی کوثر شروع شد ...


خورشید عمر سوره ی کوثر غروب کرد
گفتی که نور خانه ی حیدر غروب کرد
کنج غروب در پس یک در غروب کرد
باران نوشت: حضرت مادر غروب کرد
آن شب دعای نیمه شبش مستجاب شد
او رفت و غصه های دلت بی حساب شد ...

وحید محمدی

کانال انتشار اشعار و سبک های مداحی

ورود از لینک زیر

https://telegram.me/beithayesookhte

کیستی تو که خدایت به تماشا آمد ...

در مدح مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها

کیستی تو که خدایت به تماشا آمد

نامت از عرش درخشید و ز بالا آمد

کیستی تو که به یمن قدمت جبرائیل

کوثر آورد و به پابوسی طاها آمد

کیستی تو که در عالم همه جا بالاتر

نامت از آسیه و مریم و حوا آمد

کیستی تو که پس از هجر پدر، جبرائیل

به تسلای تو از عرش معلی آمد

از نفس های پر از فیض تو ای سیب بهشت

دم به دم رایحه ی جنّت اعلی آمد

من مسلمان شده ی چادر خاکی توأم

از پر چادر تو نور به دلها آمد

نذر کردیم که نام تو برش بگذاریم

هرچه دختر که از این طایفه دنیا آمد

به فدای ادب رهبر آزاده که گفت:

روزی سال من از روضه ی زهرا آمد

وحید محمدی

https://telegram.me/beithayesookhte

مادری مانند زهرا داشتن

دل خوشی یعنی خدا را داشتن

در بهشت لطف او جا داشتن

بین سینه حب مولا داشتن

مادری مانند زهرا داشتن

 

دل خوشی یعنی دو دنیا مال ماست

روز محشر فاطمه دنبال ماست

 

بندگی یعنی عبادات شبش

ذکر تسبیحات بر روی لبش

سجده های غرق نور زینبش

آن حجابی که رسید از مکتبش

 

بندگی یعنی حجاب فاطمه

سجده های ناب ناب فاطمه

 

عشق یعنی خنده های فاطمه

پر گرفتن در هوای فاطمه

نوکری کردن برای فاطمه

با امید یک دعای فاطمه

 

عشق یعنی یک نگاه مادری

سر پناهی در پناه مادری

 

زندگی یعنی سکوتی پر سرور

انعکاس نور در سیمای نور

و بساط عاشقی ها جور جور

دور باد از زندگیشان چشم شور

 

زندگی یعنی سرای بندگی

زندگی کردن برای بندگی

 

سادگی یعنی به کم ها ساختن

در تنور خانه نان را ساختن

و حصیری زیر پا انداختن

نه به دنیا و طلا دل باختن

 

سادگی یعنی دو لیوان گلی

وصله نعلین مولایم علی

وحید محمدی