دنیا خرابم می کند ...

 

دست من را ول نکن، دنیا خرابم می کند
در هیاهو، زیر دست و پا خرابم می کند

بین هیئت، وقت روضه گرم تسبیح توام
دور از گرمای تو، سرما خرابم می کند

غیبت و تهمت شده کارم حواسم نیست که
آخرش این حرف ها، یکجا خرابم می کند

جرم هایم را که تو می بخشی و خط می زنی
آه، پیش چشم تو امّا خرابم می کند

اشک هایم را بگیر و معصیت ها را ببخش
شرم این بار گنه، فردا خرابم می کند

دل پریشانم از اینکه معصیت های زیاد
پیش چشم حضرت زهرا خرابم می کند

دست من را بین دست مهدی زهرا گذار
هرکسی غیر از خود آقا خرابم می کند

قصه ی لب تشنگی و آب، آبم می کند
روضه ی بی دستیِ سقا خرابم می کند

های هایِ گریه ی جانسوز آقایم حسین
بر سر نعش گل لیلا خرابم می کند

وحید محمدی

کار دستم می دهد ...

آخر این درد جدایی کار دستم می دهد
آخر این سر به هوایی کار دستم می دهد

لحظه هایی که نباشم یاد تو بد می شوم
لحظه های بی خدایی کار دستم می دهد

مطمئنم روز محشر آه حسرت می کشم
این سحر ها بی دعایی، کار دستم می دهد

آسمانی نیستم چون چشم هایم پاک نیست
این خطای چشم، جایی کار دستم می دهد

عابسم کن، خالصم کن، بین این روضه خودت
عاقبت پرمدّعایی کار دستم می دهد

کاسه ی من را خودت با اشک پر کن یا حسین
چشم خشک من خدایی کار دستم می دهد

ای فدای دختری که با سرِ بر نیزه گفت:
ای پدر جان این جدایی کار دستم می دهد

گیر افتادم میان زجر و شمر و حرمله
تنگنای کوچه هایی کار دستم می دهد

معجرم را سفت با دستم گرفتم بر سرم
آه امّا بی حیایی، کار دستم می دهد

وحید محمدی

بدجور دلتنگ اذان کربلایم

دارد دوباره رنگ می بازد حنایم

پس با چه رویی سوی تو آقا بیایم

دریا تویی، مولا تویی، آقا تویی تو

من دست خالی آمدم، آقا ... گدایم

راه گلویم را دوباره بغض بسته

آقا ببین که در نمی آید صدایم

دستی بکش بر این دل غربت گرفته

شاید کمی آرام گردد دردهایم

پشتم به تو گرم است، از من رو مگردان

من بی تو مثل کودکی بی دست و پایم

آقا زمین خورده دوباره نوکر تو

فکری به حالم کن که مشغول هوایم

این حرف ها، از روی دلتنگی است آقا

بدجور دلتنگ اذان کربلایم

وحید محمدی

خیلی هوای کربلا را دوست دارم

اشک و مناجات و دعا را دوست دارم

این حالت خوبِ بکا را دوست دارم

من دین خود را از رسول الله دارم

زهرا، علی و مجتبی را دوست دارم

مشهد، حرم، پائین پا، صحن گهرشاد

این گنبد و گلدسته ها را دوست دارم

از تو چه پنهان باز دلتنگ حسینم

خیلی هوای کربلا را دوست دارم

آرام کنج دنج روضه می نشینم

هیئت، محرّم، روضه ها را دوست دارم

بالا نیاوردم سرم را تا ببینی

این گریه های بی صدا را دوست دارم

گریان دستّ بسته ی زینب بیا ... آه

من گریه کردن با شما را دوست دارم

وحید محمدی

هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده

اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم
خیلی برای بندگی همت ندارم

اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم
چشمی برای دیدن عبرت ندارم

امروز و فردا می کنم هنگام توبه
حالی برای ترک معصیّت ندارم

ارزان خودم را باختم در دار دنیا
اما حواسم نیست من قیمت ندارم

افتادم اما باز دستم را گرفتی
جایی به جز این خانه من عزت ندارم

وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است
چیزی برای خانه ی غربت ندارم

باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است
چشم امیدی جز به این رحمت ندارم

وقتی حسین بن علی را دوست دارم
از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم

شب های جمعه مادری قامت خمیده
هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده

وحید محمدی

دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد

این زندگی بی روضه‌ها لطفی ندارد
دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد

تا کربلایت هست بین سینه زن‌ها
طوف حرم، سعیِ صفا لطفی ندارد 

دردم تویی، درمان تویی، آقای عالم
بی تربتت حتی شفا لطفی ندارد

باید برای نوکری خالص شد ارباب
این نوکری با ادعا لطفی ندارد

من مدعی عشق بودم تا که بودم
این ادعا بی ابتلا لطفی ندارد

تا یک قدم سوی تو نزدیکم نیارد
میدانم اصلا اشک ما لطفی ندارد

وقتی میان روضه ها حرف سه ساله است
این گریه های بی صدا لطفی ندارد

بابا رسید از طشت و دختر ناله می زد:
دیر آمدی ای با وفا … لطفی ندارد

حالا که چشمانم نمی بیند رسیدی
ای با وفا حالا چرا؟ … لطفی ندارد

دیر آمدی این آمدن بابای خوبم
حالا که افتادم ز پا لطفی ندارد

وحید محمدی

 

برای دریافت سبک های مداحی به کانال مراجعه فرمائید.

لینک کانال

گفتیم کربلا دلمان بی هوا گرفت

گفتیم کربلا... دلمان بی هوا گرفت

آری دل غریبه و هر آشنا گرفت

یادش بخیر، یک دهه از داغ روضه ها

ناله زدیم پای تو تا این صدا گرفت

ای خوش به حال آنکه نگاهت گرفتش و

ای خوش به حال آنکه برات از شما گرفت

ای خوش به حال آنکه ز دستان فاطمه

یک اربعین زیارت کرببلا گرفت

آمد به زیر قبّه و پائین پای تو

آنقدر گریه کرد که آخر دعا گرفت

ای خوش به حال آنکه ز پاهای زائران

تربت گرفت و برد و مریضش شفا گرفت

رحمت بر آن کسی که مرا نوکر تو کرد

لعنت بر آن کسی که مسیر تو را گرفت

خوردی زمین چنان که دل مصطفی شکست

افتادی و چنین دل خیرالنسا گرفت

لعنت بر آن کسی که به سینه نشست و بعد

موی عزیز فاطمه را از قفا گرفت

آمد کسی که چشم به انگشتر تو داشت

آمد کسی و زود ز جسمت عبا گرفت

یک کربلا برای گدایت درست کن

السلام علی الحسین

نانی برای ما به نوایت درست کن
دردی برای ما به دوایت درست کن

از بیرق عزای تو تا نور می رسیم
ما را به لطف شال عزایت درست کن

جنس خراب این دل ما با تو جور نیست
ما را برای درک صدایت درست کن

ده ماهِ سال حال دل ما خراب بود
ما را در این دو ماه عزایت درست کن

این چشم های خشک و دلِ سنگ و خسته را
با یک نسیم کرببلایت درست کن

این آبرو که رفته ز ما پیش فاطمه
دستم به ریشه های عبایت، درست کن

با ما چه کرده دوری این راه، بگذریم
یک کربلا برای گدایت درست کن

آورده ایم سر که به راهت فدا کنیم
از ما فدائیان ولایت درست کن

وحید محمدی

گریان روضه های توأم یابن فاطمه

گریان روضه های توأم یابن فاطمه
دلبسته ی هوای توأم یابن فاطمه


جز عشق تو به درد دل من دوا نبود
سرخوش از این دوای توأم یابن فاطمه


خیر کثیر ما به خدا گریه بر شماست
ممنونِ این عطای توأم یابن فاطمه


بیمار می شوم که تو تربت به من دهی
در حسرت شفای توأم یابن فاطمه


هر صبح و شام بر غم تو گریه می کنم
دلخونِ ماجرای توأم یابن فاطمه


زهرا گرفت دست مرا، سینه زن شدم
سینه زنِ عزای توأم یابن فاطمه


آب و گل دل همه ی ما ز کربلاست
دلتنگِ کربلای توأم یابن فاطمه


لب تشنه ی غریبِ بدونِ کفن، حسین
گریان روضه های توأم یابن فاطمه

وحید محمدی

سبک های ویژه محرم 96 را در کانال دریافت کنید

لینک کانال در بالای صفحه

بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم

از من نخواه با تو نباشم دقیقه ای

دق می کنم بدون محرّم دقیقه ای

بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم

شادی همیشه هست ولی غم دقیقه ای

من حاضرم که هستی خود را عوض کنم

با سایه سار بیرق و پرچم دقیقه ای

واللهِ یا حسین ، برابر نمی شود

شش گوشه ی تو با همه عالم دقیقه ای

اصلا چه می شود که بخوانی کنار خود

مثل زهیرِ خسته، مراهم دقیقه ای

(جانانی و اشاره ی جانانم آرزوست)

ما را کنید مُحرم و مَحرم دقیقه ای

بر باد رفت زحمت بازوی فاطمه

کنج تنور گیسوی درهم ... دقیقه ای

 

لینک کانال در بالای صفحه

سبک های محرم در کانال اشعار وحید محمدی

ای کاش تمام سال را می ماندی


ای ماه خدا رفتی و بی تاب شدم
چون ماهی دور مانده از آب شدم
ای کاش تمام سال را می ماندی
تو رفتی و من دوباره در خواب شدم

رسول خدا(ص)
اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند آرزو می‌کند که سراسر سال رمضان باشد.

گدا را عفو کن

 

سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن

دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن

بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن

دست خالی آمدم، با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن

پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن

جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن

من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن

بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن

جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن

 

وحید محمدی

آورده ای دوباره بدهکارمان کنی


آورده ای دوباره بدهکارمان کنی
فکری به حال غم زده و زارمان کنی

اینجور که دوباره به ما راه می دهی
اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی

با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم
یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی

تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود
با آتشِ جهنمت، آزارمان کنی

ما را زمین زده است گناهان بی شمار
باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی

من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا
لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی

این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
تا با شهید کرببلا یارمان کنی

با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم
تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی

آتش گرفته ایم در این اضطراب تا
پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی

وحید محمدی

با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی


برای شب لیلة الرغائب
با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی
با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی
با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط
این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی
من گرفتار دل بیمارم و حالم بد است
تو پرستاری و با بیمار خوبی می کنی
روز و شب با اینکه من، ای مهربانِ من، تو را
می دهم با هر گناه آزار، خوبی می کنی
بنده ات را آب کردی اینقَدَر خوبی نکن
می شوم گستاخ تر، هر بار خوبی می کنی
کوچه گردم، می کنم بازارتان را گرم تر
بین مردم می زنم هی جار ...، خوبی می کنی
آمدم امشب به من حال مناجاتی دهی
من شنیدم با دل بیدار خوبی می کنی
من شنیدم صبح محشر از میان خلق، با
گریه کن های در و دیوار، خوبی می کنی
صبح محشر با همه گریه کنان روضه ی
رفتن زینب سرِ بازار ... ، خوبی می کنی

دوباره آمده ام تا حرم پرم بدهی

شاه با کرم ...

دوباره آمده ام روزیِ حرم بدهی

دوباره آمده ام تا حرم پرم بدهی

به جان فاطمه آقا، چه می شود یک بار

زیارت شب جمعه به مادرم بدهی

به من نداد کسی گوشه ی نگاهش را

چه می شود که تو ای شاه با کرم بدهی

چه می شود بدهی تو به محضرت راهم

فقط برای همینی که نوکرم بدهی

خلاصه تنگ شده این دلی که بارانی است

دوباره آمده ام روزی حرم بدهی

وحید محمدی

لینک کانال تلگرام بالای صفحه

به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب

شاید از زبان ام البنین سلام الله علیها برای حسینش ...

به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب
برای پیرهنت گریه می کنم هر شب

شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب
به دست و پا زدنت گریه می کنم هر شب

به خشکی لب مثل کویرت آقا جان
به خشکی دهنت گریه می کنم هر شب

به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند
به جسم بی کفنت گریه می کنم هر شب

به لحظه ای که تنت را گذاشت بین حصیر
به بوریا شدنت گریه می کنم هر شب

اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری
به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب

وحید محمدی

لینک کانال اشعار و سبک های مداحی در لینک بالای صفحه

 اشعار رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها را اینجا بخوانید

دوباره در به درم، آبرو بده به گدا

سلام شاه کرم، آبرو بده به گدا

شکسته بال و پرم، آبرو بده به گدا

چه می شود که شب جمعه زائرت باشم

دوباره کنج حرم، آبرو بده به گدا

گرفته حالمو و دلتنگ روضه های توام

تو را به چشم ترم، آبرو بده به گدا

کسی به جز تو دری وا نکرد بر رویم

دوباره در به درم، آبرو بده به گدا

سیاه رویم و رنگ تو نیستم اما

بیا بیا بخرم، آبرو بده به گدا

فدای دست کریمت، دوباره دستت را

بکش به روی سرم، آبرو بده به گدا

قسم به زینب قامت خمیده رحمی کنم

به قلب پر شررم، آبرو بده به گدا

به ساعتی که سرت را فراز نی می دید

به کربلا ببرم، آبرو بده به گدا

 اشعار رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها را اینجا بخوانید

وحید محمدی

صوت این شعر با اجرای سید رضا نریمانی در کانال

لینک کانال در لینک بالای صفحه

علت چشمان تارش بعدها معلوم شد


السلام علیک یا فاطمة الزهرا

این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است
هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است

چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است

باز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت
رونق این روضه ها از اعتنای فاطمه است

باز هم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دلخون از غم و سوزِ عزای فاطمه است

بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی
کوچه های شهر مست ربنای فاطمه است

آبرومان رفته اما بازهم ما را خرید
آنچه آورده است ما را هم، وفای فاطمه است

حاجت یک ساله می خواهیم این شب ها از او
دستِ رحمت، بازوی مشکل گشای فاطمه است

مریم و آسیه و حوا و آدم جای خود
خوب می دانیم ما، عالم گدای فاطمه است

من نمی دانم چه سری هست در خلقت ولی
خلق مجنون علی، او مبتلای فاطمه است

از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود
او برای حیدر و حیدر برای فاطمه است

کی فروشیم عزتِ خود از برای آب و نان
بشنوید، این مملکت تحت لوای فاطمه است

مادری کرده برای بی پلاکان شهید
قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است

گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها
سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است

علت این گریه های ماست، اشک فاطمه
گریه های ما همه از گریه های فاطمه است

گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد
یا صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است

علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد
جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است

وحید محمدی

لینک کانال در بالای صفحه

زهراست مادر همه ما ...


وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است

وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است

مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است

شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است

این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است

زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است

زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است

زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است

زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد

وحید محمدی

دریافت سبک های فاطمیه در کانال

لینک کانال بالای صفحه

چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید؟

چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید

پیامی از سر کویش به ما نمی آید

چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر

چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید

چه کرده ایم که خورشید را نمی بینیم

چه کرده ایم که آن رهنما نمی آید

چه کرده ایم که اینگونه مبتلا شده ایم

چه کرده ایم که دیگر دوا نمی آید

چه قدر ندبه این الحسین را خواندیم

چه کرده ایم جواب دعا نمی آید

چه کرده ایم که بر ما بهشت گشته حرام

نسیمی از طرف کربلا نمی آید

به دست بسته حیدر قسم، نمی دانم

جواب ناله زهرا چرا نمی آید؟

وحید محمدی

کاسه ی چشم مرا از آب زمزم پر کنید

کاسه ی چشم مرا از آب زمزم پر کنید

کاسه ی خالی من را نیز نم نم پر کنید

من به اینکه روز و شب اینجا بیایم دلخوشم

راضی ام این کاسه را هر بار، کم کم پر کنید

کربلایی شد کسی که صبر او لبریز شد

لطف کرده، کاسه ی صبر مرا هم پر کنید

این همان شورِ غمِ عشقِ حسین بن علی است

سینه ی ما را از این شور دمادم پر کنید

شیعیان باید قیام دیگری بر پا نمود

عالمی را از دم جانم حسینم پر کنید

بر سر نام علی این جنگ ها بر پا شده

هر کجا را باید از این ذکر و پرچم پر کنید

زینبش با دست بسته تا سر بازار رفت

دفتر اشک مرا این بار زین غم پر کنید

بعد از این دیدید اگر که خانمی خورده زمین

دور او را زودتر با چند مَحْرَم پر کنید

وحید محمدی

لینک کانال بالای صفحه

بر داغ سید الشهدا گریه می کنی

با غصه های آل عبا گریه می کنی

در اوج روضه های عزا گریه می کنی

ما با گناه اشکِ تو را در می آوریم

از سوز بی وفایی ما گریه می کنی

ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما

می آیی و بدون صدا گریه می کنی

«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»

در مشهد امام رضا گریه می کنی

بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا

بر داغ سید الشهدا گریه می کنی

این روزها به حال دل زینب اسیر

در ماجرای شام بلا گریه می کنی

بر رأس های رفته به بالای نیزه ها

با خیزران و طشت طلا گریه می کنی

حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است

با غصه های آل عبا گریه می کنی

وحید محمدی

کانال انتشار اشعار و سبک های مداحی

لینک در بالای صفحه

زیباترین ترانه ی روی لبم، حسین

زیباترین ترانه ی روی لبم، حسین

نامی که هست علّت تاب و تبم، حسین

من در کلاس هیئت تو درس خوانده ام

شاگرد پا رکاب همین مکتبم حسین

من عهد کرده ام که به پایت بایستم

سرباز لشکر حرم زینبم حسین

گریه برای توست همان اصل دین ما

با این حساب مؤمن این مذهبم حسین

با یاد اربعینِ حرم گریه می کنم

شکر خدا که خادم این موکبم حسین

شیرین ترین عبادت من گریه بر شماست

شیرین ترین عبادت روز و شبم حسین

من را غلام خانه ی زینب حساب کن

نه مقبلم، نه محتشم و حاجَبم حسین

لطفی کن و دوباره به من کربلا بده

رحمی کنید، کرببلا واجبم حسین

تا وقت مرگ نام تو را جار می زنم

زیباترین ترانه ی روی لبم حسین

 

وحید محمدی

لینک کانال تلگرام در بالای صفحه

ما را بس است این نمک سفره ی غمت

هر چند زار و زرد و زمین گیر می  شود

نوکر به پای روضه ی تو پیر می شود

با تو سرش همیشه بلند است یا حسین

بی تو میان خلق چه تحقیر می شود

ما را بس است این نمک سفره ی غمت

نوکر کنار سفره ی تو سیر می شود

من بی تو زود می روم از دست یا حسین

دنیا بدون یار نفس گیر می شود

امشب برای ما شب قدر است یا حسین

امشب زیارت همه تقدیر می شود

امضای کربلای مرا زودتر بزن

دارد زیارت نجفم دیر می شود

حیف از تنت که نقش زمین می شود حسین

طعمه برای نیزه و شمشیر می شود

تو می خوری زمین و حرم می خورد زمین

آن وقت هر سگ نجسی شیر می شود

آری تمام عرش خدا گریه می کنند

دستان زینب تو که زنجیر می شود

وحید محمدی

لینک کانال تلگرام بالای صفحه

هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد

هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد

کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد

به روسیاه، همیشه تو آبرو دادی

همینکه رود به دریا رسید دریا شد

مگر نه اینکه شفا با دم حسین رسید

گدای خانه ی تو هرکه شد، مسیحا شد

دوباره پرچم سرخت بلند شد آقا

بساط گریه ی ما باز هم مهیّا شد

چه خاطرات خوشی که ز روضه ات دارم

همیشه حال خوشم بین روضه پیدا شد

همیشه نام تو را بردم و دلم لرزید

همیشه نام تو را بردم و گره وا شد

همیشه بدرقه ی راه کربلایی ها

دعای مادر پهلو شکسته، زهرا شد

مرا ببر، نبری می روم زدست حسین

چه می شود  بنویسی برات امضا شد؟

همیشه یاد غمت بی بهانه می بارم

به یاد آن لحظاتی که باز غوغا شد

به یاد آن لحظاتی که نیزه بالا رفت

میان پیکر تو نیزه­ هایشان جا شد

به یاد آن لحظاتی که سنگ ها بارید

هزار و نهصد و پنجاه جوی خون وا شد

ز بس که زخم بر آن جسم پاره پاره زدند

تنت میانه ی گودال چون معمّا شد

به یاد آن لحظاتی که روی سینه نشست

به یاد آن لحظاتی که با سرت پا شد

 

وحید محمدی

کانال انتشار اشعار و سبک های مداحی

ورود از لینک زیر

https://telegram.me/beithayesookhte

من با نسیم پرچم تو زنده ام حسین

راهی کربلا دل شیدا نمی شود

این نامه جز به دست تو امضا نمی شود

من با نسیم پرچم تو زنده ام حسین

این زندگی بدون تو آقا نمی شود

با تو همیشه آبرویم حفظ می شود

هر کس که شد گدای تو رسوا نمی شود

بی مزد از درِ تو گدا برنگشته است

دیگر کسی شبیه تو پیدا نمی شود

نعم الامیر دست مرا زودتر بگیر

خورده زمین که بی تو ز جا پا نمی شود

خیلی دلم گرفته شبیه غروب شهر

بی گریه بر غمت دل ما وا نمی شود

اصلا خودت بگو که به دردی نمی خورد

چشمی که در عزای تو دریا نمی شود

تکیه زدی به نیزه غربت در آن مصاف

دیگر کسی شبیه تو تنها نمی شود

حق داشتی که علقمه پیرت کند حسین

دیگر شبیه تو کمری تا نمی شود

 

 

وحید محمدی

کانال انتشار اشعار و سبک های مداحی

ورود از لینک زیر

https://telegram.me/beithayesookhte

گریه برای توست که رحمت میاورد

گریه برای توست که رحمت میاورد

دست کریم توست سخاوت میاورد

با تو به خیر عاقبتم ختم می شود

این اشک هاست رزق شهادت میاورد

از لطف توست اینکه نمک گیر روضه ایم

لطف شما همیشه محبّت میاورد

بیهوده اند در پی این شرق و غرب ها

این مکتب شماست که عزّت میاورد

من آبرو نداشتم آقا، بدون شک

زهرا مرا همیشه به هیئت میاورد

این لطف بی نهایت تو مُزد نوکریست

این نوکری همیشه سعادت میاورد

ما غیر کربلای تو حاجت نداشتیم

عالم به کربلای تو حاجت میاورد

مثل علیِ اکبر تو زخم می خورد

آن کس که سر به پای ولایت میاورد

تا اینکه برد نام علی را، همه زدند

نام علی و فاطمه غربت میاورد

باید عبا برای تنش دست و پا کنی

تا این تن جدا شده را جا بجا کنی

 

وحید محمدی

کانال انتشار اشعار و سبک های مداحی

ورود از لینک زیر

https://telegram.me/beithayesookhte

اربعین زائرت حسابم کن

از غمت ذرّه ذرّه آبم کن

نیستم گل ولی گلابم کن

جز نگاه تو را نمی خواهم

گل زهرا تو انتخابم کن

دست من را بگیر آقا جان

کج اگر رفته ام عتابم کن

من سیه پوش ماتمت هستم

هست جز این اگر جوابم کن

خواب دیدم که کربلا هستم

اربعین زائرت حسابم کن

دم مرگم بیا و خوبی کن

خالی از هول و اضطرابم کن

لطف کن، پیش روی آن دو ملک

نوکر خویشتن خطابم کن

حالم امشب ببین دگرگون است

گوشه چشمی به اشک نابم کن

به دلم امشبی قرار نده

بی قرار غم ربابم کن

 

 

وحید محمدی

کانال انتشار اشعار و سبک های مداحی

ورود از لینک زیر

https://telegram.me/beithayesookhte

نیست از پرچم سرخت علمی بالاتر

نیست از پرچم سرخت علمی بالاتر

نیست از کرببلا هیچ کجا زیباتر

کعبه مشتاق طواف است به شش گوشه تو

کعبه والاست-و شش گوشهء تو والا تر

در کنار تو برای دل ما هم جا هست

به خداوند قسم نیست ز تو آقاتر

ای مسلمان شده ات راهب نصرانی ها

ای مسیح سرت از روح خدا عیسی تر

آتش سینهء سوزان کسی نیست هنوز

از شرار نفس زینب تو کبری تر

دست تقدیر تو را غربت بی همتا کرد

و نشد ظهر دهم از تو کسی تنها تر

و بعید است ببیند به خودش چشم فرات

از هلال کمر تو کمری را تا تر

چشم خوب است که از داغ تو دریا باشد

من که می خواهمش از داغ شما دریاتر

جان از آن تازه جوانی که ز خونش بنوشت

مرگ در کام من از شهد عسل احلی تر

رفت در حسرت خاک قدمش چشم رکاب

آمد از سرو اذان گوی حرم رعنا تر

 

وحید محمدی

کانال انتشار اشعار و سبک های مداحی

ورود از لینک زیر

https://telegram.me/beithayesookhte

صبح محشر پیش زهرا، آبرویم را مبر

من بریدم دل ز دنیا، آبرویم را مبر

رو زدم حالا به دریا، آبرویم را مبر

غرق در بحر گناهم، دست گیر عالمین

جان زهرا، جان مولا، آبرویم مبر

خواستی در پیش مردم آبرویم را بریز

صبح محشر پیش زهرا، آبرویم را مبر

من کجا و نوکری کردن برای تو حسین

وصله ی ناجورم اینجا، آبرویم را مبر

من خودم را بین خوبان تو پنهان کرده ام

تو ببین این خوب ها را، آبرویم را مبر

دارم از حال خودم خیلی خجالت می کشم

سر نمی آرم به بالا، آبرویم را مبر

بین خوبانت به من هم روزی اشکی بده

می شوم بی اشک رسوا، آبرویم را مبر

دارد آقا آبرویم می رود کاری بکن

جان آقا، جان آقا، آبرویم را مبر

دارد این دوری ز تو خیلی خرابم می کند

کربلایم را بده یا آبرویم را مبر

با فراق کربلا داری عذابم می کنی

بیشتر با این بلاها آبرویم را مبر

 

وحید محمدی

کانال انتشار اشعار و سبک های مداحی

ورود از لینک زیر

https://telegram.me/beithayesookhte